وقتی ترکیب واژه ی «دموکراسی بی طرف» را از استاد جامعه شناس شنیدم نکته ای به ذهن رسید که امروز فرصت مناسبی برای قلمی کردن آن پیش آمد: واژه ی «دموکراسی بی طرف» از نظر تصوّر و تصدیق با مشکلاتی مواجه است؛ از جمله:
اوّلا، دموکراسی عملا به معنای حکومت اکثریت است و چنین چیزی در ذات خود نمی تواند بی طرف باشد بلکه در بهترین صورت در طرف اکثریت است. ثانیاً، رویکرد اساسی حاکمیت سکولار، موضع داشتن نسبت به دین و دینداری است و فرض بی طرفی مطلق آن ناممکن است.
ثالثاً، دموکراسی بی طرف از مشکل استعمال واژه و تطبیق خارجی رنج می برد؛ زیرا تشخیص مصداق دموکراسی بی طرف باید بر اساس پیمایش ها و آمارها باشد که در این صورت با دشواری تعیین و تعریف ملاک و شاخصه ها و نیز معضل قابل اتکا و اعتماد بودن آمار مواجه است؛ چرا که تعریف ها یک سویه بوده و آمارهای مربوطه نیز اغلب توسط مدعیان آن تهیه می شود. فراموش نمی کنم در هامبورگ با اعتراض کلامی آرام و محترمانه ی یک پروفسور مدعو از آفریقای جنوبی به یک سیاستمدار حزب سبزها (فولکا بیک) راجع به حمایت بی چون وچرا ازصهیونیزم، بعد از توهین و تمسخر سخنرانی فردای پروفسور در سالن شهرداری که ماهها قبل برنامه ریزی شده بود تعطیل گردید و دانشگاه هامبورگ بیانیه رسمی داد و دعوت از او را اشتباه خواند! همچنین در راهپیمایی سال ۲۰۱۸ روز قدس در برلین صدور مجوز راهپیمایی به حذف کلماتی مثل «دولت کودک کش» و امثال آن منوط شد. و دهها و صدها نمونه کوچک و بزرگ دیگر. کجاست دموکراسی بی طرف؟